او در خانوادهای سرشناس و هنرمند به دنیا آمد. مادرش زنی باسواد بود و نخستین زن روزنامهنگار ايراني به شمار میآید. مادر، پایهگذار اولین دبستان دخترانه در ایران نیز بود. او پس از مدتی تحصیل در مدارس نظامی، برای یادگیری هنر نقاشی در مدرسهی تازهتأسیس صنایع مستظرفهی کمالالملک اسمنویسی میکند و پس از فارغالتحصیلی در مدتی کوتاه به سمت مدیری و معلمی مدرسهی صنایع مستظرفه دست مییابد و از 1312 ــ 1314 (1933 ــ 1935) به عنوان معاون صنایع مستظرفه، در ایالات متحدهی امریکا، فرانسه، ژنو، انگلیس و آلمان با برگزاری نمایشگاههای متعدد به معرفی هنر ایران همت میگمارد. آثار او با آثار داوینچی، رامبراند و دیگر استادان اروپایی مورد مقایسه قرار میگیرد. همچنین منتقدان به وجود رگههایی از امپرسیونیزم در آثار او اشاره میکنند.
در سالهای پس از بازگشت به ایران، به رغم تلاشهای بسیار در زمینهی احیای ادارهی هنرهای زیبا، تدریس در هنرستان عالی هنرهای زیبا، برگزاری چند نمایشگاه، نگارش کتاب "کمالالملک"، انتشار مقالهای دربارهی پرسپکتیو، تلاش برای اقداناتی در جهت گرامیداشت یاد و آثار استادش کمالالملک، عاقبت در مواجهه با کارشکنیهای متعدد، کمابیش گوشهی انزوا میگزیند و در روستای گلابدره در شمال تهران ساکن میشود و ضمن کشیدن تابلوهایی از مناظر گلابدره، سرودن شعر و مطالعه به تدریس آناتومی در دانشگاه تهران اشتغال دارد. در سالهای پایانی عمر، حسنعلی خان بوم نقاشی و قلمموهایش را نیز کنار مینهد و بیشتر به کشاورزی، مطالعهی ادبیات و تصحیح غزلیات حافظ میپردازد.
صد عنوان از آثار نقاشی ایشان در سال 1307 در کلوپ موزیکال و 70 عنوان اثر دیگر او به سال 1318 در جریان جنگ جهانی در حریق خاکستر شد. از آثار او اکنون به جز چند مورد که در موزه نگهداری میشود، بقیه نزد فرزندان و یا دیگر بستگانش موجود است و بسیاری از تابلوها فاقد امضا هستند. از معروفترین آثار نقاشی او میتوان به تابلوهای "پرندهی مازندران" ، "برادر من" ، " ناظم مدرسه" و نیز 5 تابلو با نام " آشیانهی تابستانی/وزیری " و از آثار حجم او میتوان به مجسمهی "فردوسی"، مجسمهی "ادیب پیشاوری"، "کاکا سیاه نیزن" و مجسمههای "فخر دیوان فکری" و "علیاصغر زبری" اشاره کرد.

























